گربه خوشگل

مصاحبه ی داغ و جنجالی با گربه ای به نام زبل خان!

شهروند خبرنگار ما در یکی از شهرهای شمالی کشورمون یک مصاحبه ی داغ و جنجالی با گربه ی بازیگوش و شیطون حیاط خونه شون انجام داده که امیدواریم ازش لذت ببرین.

اسم این گربه از قرار معلوم زبل خان هست که پای میز گفتگو با خبرنگار ما نشسته و جواب هایی درخور و شایسته به پرسش های مطرح شده داشته؛

از شما خوانندگان گرامی دعوت میکنیم که این نشست پرسش و پاسخ جذاب رو از دست ندین :)

بخش اول گفتگو: قفلی زدن رو ماشین!

گربه بازیگوش

خبرنگار: همونطور که در تصویر بالا هم پیداست، شما خیلی از مواقع زیر ماشین پنهان میشین؛ آیا دلیل خاصی داره؟

زبل خان: بله درسته. من از بچگی به مکانیکی علاقه زیادی داشتم. به همین خاطر بعضی روزا زیر ماشین چک میکنم که روغن ریزی نداشته باشه. یه وقتایی هم جلوبندی و باد لاستیک ها رو بررسی میکنم که مشکلی نباشه.

خبرنگار: آخه یه وقتایی رَد پای شما روی شیشه ماشین هم دیده میشه؛ میشه توضیح بدین چرا از روی شیشه ماشین مردم رد میشین؟

زبل خان: به نکته خوبی اشاره کردین که همه راننده ها از این موضوع شاکی هستن. بحث اینجاست که آقایون راننده روی مسیر رفت و آمد گربه رو، ماشین شون رو پارک میکنن. ما هم میخوایم بهشون اطلاع بدیم که آقاجون برو رَد کارت و جای دیگه پارک کن؛ ایجا مسیر عبور و مرور ماست.

بخش دوم گفتگو: بازدیدهای سرزده در هنگام طبخ غذا؛

گربه در خانه

خبرنگار: لطفا به این سوال جواب بدین که چرا زمان آشپزی صاحبخونه، به فکر دید و بازدید از ایشون میوفتین؟

زبل خان: بله همینطوره. وقتی صاحبخونه آشپزی میکنه و بوی غذاش توی کوچه پخش میشه، ناخودآگاه به این فکر میوفتم که بیام به صاحبخونه سر بزنم و برای پخت غذا بهش کمک کنم. مخصوصا اگه غذا مرغ یا ماهی باشه استعداد خاصی هم در تدارک غذا دارم!

خبرنگار: حالا سوال بعدی اینجاست که شما با اینکه غذای مرغوب خونگی میخورین، چرا توی آشغالدونی سر کوچه بازم دنبال غذا هستین؟

زبل خان: شما مگه خودتون هم بعضی مواقع فست فود نمیخورین؟ خودتون هم اقرار میکنین که فست فود یک غذای آشغاله! پس شما هم مثل ما همیشه غذای مرغوب خونگی نمی خورین :)

خبرنگار: خب بگذریم!

بخش سوم گفتگو: انتخاب مکان های تصادفی برای خوابیدن!

گربه خوابیده

خبرنگار: صاحبخونه توی اظهاراتش گفته که یک جای خواب گرم و زیبا از پت شاپ براتون خریده اما هر بار در یک مکان نامعلوم و عجیب میخوابین! دلیلش چیه؟ توی عکس بالا هم ظاهرا شما روی پادری واحد همکف خوابیدین؛

زبل خان: آره یادش بخیر. بچه های واحد همکف هم رفقای باحالین. خیلی اهل بریز و بپاش و غذاهای خوشمزه ی پیک موتوری هستن. اون روز هم جشن تولد داشتن و منم اومدم تولد رو تبریک بگم که بهم لطف کردن و با جوجه کباب ازم پذیرایی کردن. منم از بس که اون روز جوجه کباب خوردم و سنگین شدم، چُرتم گرفت همونجا خوابیدم.

در کل تنوع در زندگی رو دوست دارم و به دنبال تجربیات جدید هستم. پس ممکنه هر جایی رو برای خوابیدن خودم انتخاب کنم.

بخش چهارم گفتگو: دعوا با گربه ی نر کوچه بغلی!

گربه های کوچه

خبرنگار: بارها دیده شده که شما با گربه ی نر کوچه بغلی نزاع و درگیری دارین؛ همسایه ها همیشه بابت این موضوع دلخور و نگران هستن. چرا سر و روی همو نمی بوسین و دعوا رو تمومش نمی کنین؟

زبل خان: شما همین عکسی که از چنگیز (گربه نر کوچه بغلی) گرفتی رو نگاه کن. گربه ی وسطی توی عکس بالاست. طلبکار بودن و گنده لاتی از چهره ش پیداست! میخواد تمام قلمرو محله برای خودش باشه. مثل ناصرالدین شاه کلی برای خودش زن و فرزند اختیار کرده ولی بازم چشم ناپاکش به یدونه همسر ماست! بالاخره باید جلوی حرف زور وایستاد. حق گرفتنیه نه دادنی آقای خبرنگار!

خبرنگار: بله درسته حق با شماست. نمیتونین به جای دعوا با مذاکره بحث و حل و فصل کنین؟

زبل خان: اتفاقا قبل از دعوا تصمیم به مذاکره میگیریم که اغلب با صدا درآوردن و کُری خوندن همراهه. اما مشکل اینجاست که وقتی مذاکره ما طولانی میشه و صدامون بالاتر میره، همسایه ها از پنجره بیرون میان و با سر و صدا و دست و جیغ، ما رو از ادامه ی مذاکره منصرف میکنن.

در نهایت ما هم بدون اینکه به نتیجه برسیم از منطقه متواری میشیم و توی یه جای خلوت تر، زد و خورد و شروع میکنیم!

بخش پنجم گفتگو: سندروم گاز گرفتن بی اختیار!

عکس گربه

خبرنگار: عکس بالا رو صاحبخونه پنج دقیقه قبل از اینکه دستشون رو گاز بگیرین، ازتون گرفته. توضیحی برای این رفتارتون دارین؟

زبل خان: اولا باید عرض کنم خدمتتون که این گاز گرفتن های ما جهت نشون دادن ارادت ویژه ست به کسایی که دوست شون داریم ولی به ما بی توجهی میکنن. این روز هم خاطرم هست که صاحب خونه قرار بود برام تشویقی بخره اما بازم یادش رفته بود. حتی غذای خشک هم نداشتیم که من بخورم. دیگه این حد از بی توجهی به ما جایز نیست. باید بهش یادآوری میکردم که هاای مردک ما رو یادت نره اینجا هستیم!

سخن آخر

خبرنگار: بعنوان سخن پایانی موضوعی هست که بخواین بهش اشاره کنین؟

زبل خان: من در ابتدا از شما تشکر میکنم بابت فرصتی که به من دادین. در پایان این خواسته رو از مسئولین دارم که بودجه ای رو برای حمایت از ما اختصاص بدن که از رفاه نسبی برخودار باشیم.

خبرنگار: از همه ی خوانندگانی هم که این مطلب رو تا اینجا دنبال کردن، قدردانی می کنیم و امیدواریم که بتونیم همیشه حمایتگر زبل خان و دوستانشون باشیم.

بزن زنگو

نورچشمی های وبسایت اَدینوَر!

از شما دعوت می کنیم که به کانال تلگرام ما بپیوندین و لحظه های دلنشینی رو با محتواهای جذاب نویسنده های ما سپری کنین...

کانال تلگرام