امروزه تبلیغات نقش بسزایی برای جهت دهی به رفتار مصرف کننده ها داره و این تبلیغات با استراتژی های مختلفی هم همراه هست. در ادامه ی این مقاله به دو استراتژی شگفت انگیز تبلیغات احساسی و تبلیغات منطقی و تاثیر هر کدوم از این روش ها بر رفتار مصرف کننده ها اشاره می کنیم.
تبلیغات احساسی و تبلیغات منطقی چه فرقی با هم دارن؟
تبلیغات احساسی: همونطور که از اسمش هم پیداست، این مدل تبلیغات روی برانگیخته کردن احساسات و عواطف مخاطبان تمرکز می کنه. هدف اصلی تبلیغات احساسی، ایجاد ارتباط عاطفی با مخاطبش هست تا اون رو به خرید ترغیب کنه.
تبلیغات منطقی: این مدل از تبلیغات بر روی ارائه اطلاعات دقیق و منطقی درباره محصول یا خدمات تمرکز داره. هدفش هم قانع کردن مخاطب با دلایل منطقیه.
احتمالا الان کنجکاو شدین که چند تا مثال از هر دو مدل تبلیغات احساسی و تبلیغات منطقی بزنیم که بیشتر تفاوتش رو متوجه بشین. پس بریم چند تا مورد و با هم بررسی کنیم ...
مثال هایی از تبلیغات احساسی و تبلیغات منطقی و ترکیب هر دو مدل با هم!
مثالی از تبلیغات احساسی: خب بریم برای تماشای ویدئوی تبلیغاتی قهوه نسپرسو (زیرمجموعه برند نستله) که یک داستان احساسی رو روایت میکنه از کشاورزی در کشور کلمبیا که با فروش قهوه به شرکت نسپرسو به دنبال حمایت از خانواده و دخترش هست که آرزوی تحصیل در دانشگاه رو داره. ویدئوی این تبلیغ رو در ادامه میتونین مشاهده کنین:
مثالی از تبلیغات منطقی: تیزر معرفی فورد موستانگ 2024 رو میتونین در ادامه مشاهده کنین که شامل آمار و ارقام مربوط به مصرف سوخت، قدرت موتور و ایمنی خودرو هست که یک مروری بر قابلیت های محصول جدید این شرکت هست.
ترکیبی از تبلیغات احساسی و منطقی: از اونجایی که آیفون همیشه شاهکار بوده و هست، حتما دانش عظیمی از تبلیغات هم برای معرفی محصولاتش وجود داره. پس بدون معطلی بریم سراغ تیزر شگفت انگیز رونمایی آیفون 16 که اخیرا وارد بازار شده.
چطور تبلیغات احساسی و تبلیغات منطقی موثر واقع میشن؟
الف) روش های ارائه: در تبلیغات احساسی با استفاده از تکنیک های داستان سرایی، تصاویر و صحنه های احساسی، موسیقی و صداهای تحریک کننده، به دنبال برانگیخته کردن احساس شادی، همدلی، عشق و.. در مخاطب هستن تا تاثیرات عمیقی بر خاطرات و احساسات درونی و قلبی مخاطب گذاشته باشن.
از طرفی در تبلیغات منطقی با ارائه ی اطلاعات دقیق به دنبال قانع کردن مخاطب از طریق شواهد و دلایل هستن.
ب) زمان مناسب تبلیغ: وقتی شما به دنبال بالا بردن وفاداری به برند خودتون هستین، تبلیغات احساسی احتمال موفقیت بیشتری داره چرا که این سبک از تبلیغات به دنبال ارتباط عمیق با مخاطب هست و راحت تر میتونه حمایت مخاطبان رو به دنبال داشته باشه.
از طرف دیگه وقتی می بینید که نیازه تا مخاطبان محصول شما رو با رقبای موجود در بازار مقایسه قرار بدن تا انتخاب منطقی داشته باشن، نیاز به گرفتن اطلاعات دقیق و کافی از محصول شما دارن. بنابراین در این شرایط تبلیغات منطقی تاثیر بیشتری داره.
مثال های بیشتری از تبلیغات احساسی برای ایده گرفتن :
تبلیغات کوکاکولا: کمپانی کوکاکولا تبلیغات فصلی بسیاری با موضوعات مهمونی و جشن ها برگذار میکنه تا مخاطب رو به مصرف کوکاکولا در دورهمی با دوستان و خانواده تشویق کنه. بعنوان مثال در یکی از این تبلیغات با عنوان ( مهمانی کوکاکولا ) به موضوع تعطیلات کریسمس و جشن و شادی در این ایام پرداخته شده.
تبلیغات تسلا: شرکت خودرو سازی تسلا که با شعار حفاظت از محیط زیست و آینده پایدار محصولاتش رو معرفی میکنه هم به دنبال نشون دادن یک زندگی بهتر و محیط زیست پاک تر با وجود خودروهای الکتریکی هست.
مثال های دیگری از تبلیغات منطقی برای ایده گرفتن :
تبلیغات مایکروسافت: تبلیغاتی مثل ارائه نسخه ویندوز 10 و مقایسه ش با نسخه های قبلی همین شرکت و یا مقایسه ش با سیستم عامل های شرکت های رقیب که مخاطبان را با داده و آمار مجاب میکنن تا به قابلیت ویندوز 10 ارائه شده توسط این شرکت پی ببرن.
تبلیغات آریل: تبلیغاتی که در اون نشون میده که چطور پودرهای لباسشویی آریل میتونن لکه های سخت تری رو نسبت به رقبای خودشون پاک کنن و فرمولاسیون جادویی شون چیه؟
نتیجه گیری :
هر دو مدل تبلیغات احساسی و تبلیغات منطقی میتونه در موقعیت های مختلفی موثر باشه و بسته به نوع محصول، بازار هدف و نوع مخاطب میشه هر کدوم از این روش ها رو اولویت قرار داد یا اینکه هر دو رو با هم ترکیب کرد.